كل عناوين نوشته هاي ( آرشيو شده ) عليرضا بابايي

عليرضا بابايي
[ شناسنامه ]
در هم تنيده ايم چو گلهاي نسترن ...... شنبه 94/12/8
روزهاي هفته را با عشق تو سر ميکنم ...... پنج شنبه 94/12/6
حالا که ديگر دستم به آغوشت نمي رسد ...... پنج شنبه 94/12/6
سعي کن آسوده باشي حال من بهتر شده ست ...... چهارشنبه 94/12/5
دل پيش کسي باشد و وصلش نتواني ...... سه شنبه 94/12/4
شعرمي خوانم برايت گرچه حالم خوب نيست ...... سه شنبه 94/12/4
تا نگاهم مي کني ،حالم پريشان ميشود ...... يكشنبه 94/12/2
گفت ديده ست مرا؛ اين که کجا يادش نيست ...... شنبه 94/12/1
به ياد آن کسى که چشم هايش برده جانم را ...... پنج شنبه 94/11/29
يادم نمي آيد ولي انگار بهمن بود ...... چهارشنبه 94/11/28
ديگر نمي خواهم بگيري دست سردم را ...... چهارشنبه 94/11/28
حال آدم که دست خودش نيست ...... سه شنبه 94/11/27
بي تو آن ظلمي که شادي کرد با من؛ غم نکرد ...... سه شنبه 94/11/27
گفتي چه خبر؟ از تو چه پنهان خبري نيست ...... جمعه 94/11/23
سكه يك رو شادي و يك رو غم است ...... چهارشنبه 94/11/21
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
  ==>   ليست غير آرشيوي ها