كل عناوين نوشته هاي ( آرشيو شده ) عليرضا بابايي

عليرضا بابايي
[ شناسنامه ]
وقتي لباسش بوي عطر ديگري دارد ...... دوشنبه 94/2/14
گر خدا رحم کند دل به تو قامت دارد...! ...... يكشنبه 94/2/13
تکـه يخي که عـاشـق ابــر ِ عـذاب مي شود...! ...... يكشنبه 94/2/13
عطر موهايت قرار از شهر مي گيرد بگو... ...... يكشنبه 94/2/13
حتي سوالات کتاب تست کنکورت...! ...... يكشنبه 94/2/13
منکه در بندم کجا ؟ ميدان آزادي کجا ؟ ...... چهارشنبه 94/2/9
اين عکس شرح اش اما آسان و مختصر نيست ...! ...... چهارشنبه 94/2/9
رفتم که از ديوانه بازي دست بردارم...! ...... چهارشنبه 94/2/9
گاهي دلم براي خودم تنگ مي شود...! ...... چهارشنبه 94/2/9
محتاج نورم سايه ات را از سرم بردار ...... دوشنبه 94/2/7
تقدير من اين بود که در بند تو باشم ... ...... دوشنبه 94/2/7
نميدانم که ميداني،ولي بد جور دلتنگم... ...... يكشنبه 94/2/6
به ديدگان سرد من خنده ي اضطراري است... ...... يكشنبه 94/2/6
دارد به جانم لرز مي افتد ، رفيق ؛ انگار پاييزم ...... چهارشنبه 94/2/2
دوستت دارم ولي تقدير چيز ديگري است... ...... چهارشنبه 94/2/2
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
  ==>   ليست غير آرشيوي ها