كل عناوين نوشته هاي (
آرشيو شده
)
عليرضا بابايي
عليرضا بابايي
[ شناسنامه ]
شايد تمام قصه مـا ايـن ســـه جــــمله بود
......
جمعه 93/11/10
صبحت به خير آفتابم!...ديشب نخوابيدي انگار
......
جمعه 93/11/10
شعر اگر از تو نگويد همه عصيان باشد...
......
دوشنبه 93/11/6
پدر مرد من به تنهايي ادبيات پايداري بود ...
......
دوشنبه 93/11/6
تمام مردم اگر چشمشان به ظاهر توست...
......
دوشنبه 93/10/29
تقدير نه در رمل نه در کاسه چيني ست
......
چهارشنبه 93/10/24
رنج فراق هست و اميد وصال نيست
......
يكشنبه 93/10/21
نشد گوشي خريدار غزل هايم
......
شنبه 93/10/20
سكوت كردي و رفتي
......
پنج شنبه 93/10/18
تو را دل برگزيد و کار دل شک برنمي دارد
......
جمعه 93/10/12
نيستي کم! نه از آيينه نه حتي از ماه..
......
يكشنبه 93/10/7
خواستم باز كنم با تو سر اين گله را...
......
يكشنبه 93/10/7
گوشه ي چشم بگردان و مقدر گردان
......
يكشنبه 93/10/7
مادرم گفت: عروسم شکلاتي باشد!
......
يكشنبه 93/10/7
ديگر رسيده است زمان رسيدنت
......
شنبه 93/10/6
<
<<
21
22
23
24
25
>>
>
==>
ليست غير آرشيوي ها
سفارش تبليغ