كل عناوين نوشته هاي (
آرشيو شده
)
عليرضا بابايي
عليرضا بابايي
[ شناسنامه ]
عشق گهگاهي نهنگي را به ساحل ميکشد
......
دوشنبه 93/5/27
سال ها صحرانشين بودم، جنون آورده ام
......
يكشنبه 93/5/26
آدميزاد به همه چيز عادت ميكند...
......
پنج شنبه 93/5/23
پرنده مي بافد ، پا به پاي بي بالي
......
پنج شنبه 93/5/23
شده هرگز دلت مال کسي باشد که ديگر نيست؟
......
پنج شنبه 93/5/23
دست در دست خطر بود و نمي دانستم
......
پنج شنبه 93/5/23
هميشه ابر مي آيد ، هميشه ماه مي گيرد
......
چهارشنبه 93/5/22
در استخاره گفت: بگير استخارهاي
......
دوشنبه 93/5/20
در اين کورانِ تنهايي ، صداي باد آرام است
......
شنبه 93/5/18
لب باز كنم ، حرف وداع آمده بيرون
......
جمعه 93/5/17
دختر پاييزي...
......
جمعه 93/5/17
تو آن بتي كه خود از بت شكن بجا مانده
......
چهارشنبه 93/5/15
ميان ماندن و رفتن مردد بود پاهايش
......
دوشنبه 93/5/13
رسيده بي تو جهانم به كوچه اي بن بست
......
شنبه 93/5/11
نامه بر
......
شنبه 93/5/11
<
<<
31
32
33
34
35
>>
>
==>
ليست غير آرشيوي ها
سفارش تبليغ