كل عناوين نوشته هاي (
آرشيو شده
)
عليرضا بابايي
عليرضا بابايي
[ شناسنامه ]
چرا زهم بگريزيم،راهمان که يکي است
......
سه شنبه 91/9/14
شاخه را محکم گرفتن اين زمان بي فايده است
......
سه شنبه 91/9/14
شنيده ام که تو عکس شکسته مي کشي با رنگ
......
دوشنبه 91/9/13
چند روزيست به يک قبله نما محتاجم
......
دوشنبه 91/9/13
گمان نکن که نباشي من از تو مي گذرم
......
يكشنبه 91/9/12
زبان نگاه
......
يكشنبه 91/9/12
تو را گم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
......
يكشنبه 91/9/12
نازنين آمد و دستي به دل ما زد و رفت
......
شنبه 91/9/11
تو اي تنها ببين من را کنار مرز تنهايي
......
جمعه 91/9/10
يك نامه ام، بدون شروع و بدون نام
......
سه شنبه 91/9/7
تنهايي ام را با تو قسمت مي کنم سهم کمي نيست
......
سه شنبه 91/9/7
بي قرار توام و در دل تنگم گله هاست
......
سه شنبه 91/9/7
دلم گرفته از اين روزها، دلم تنگ است
......
دوشنبه 91/9/6
يک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
......
دوشنبه 91/9/6
باغبانان رفته اند وغنچه تنها مانده است
......
جمعه 91/9/3
<
<<
86
87
88
89
90
>>
>
==>
ليست غير آرشيوي ها
سفارش تبليغ