من آرزوی تو کردم که بیشتر باشی
برای این دل سردم تو بال و پر باشی
من از نبود تو تنها شدم ولی ای کاش
خدا کند که بیایی و بیشتر باشی
شب است و تازه شروع شراب و شیدایی
بیا که خاتمه ی این شب و سحر باشی
هوای کوی تو امشب هوای شیدایی است
چه میشود که ز غم های خود به در باشی
تو با قدم زدنت تازه عاشقم کردی
بمان که با قدمت سایه ای به سر باشی
به شاعری من این بس که سهم من شده ای
تو امدی که برای دلم سپر باشی
بیا که این دل من راه عاشقی دارد
خدا کند که تو هم در همین سفر باشی
علی_علی اکبری
دیگر اشعار : علی_علی اکبری
نویسنده : علیرضا بابایی