چنان آشفته ام کردی که ابراهیم بت ها را
به حدی دوستت دارم که دنیادوست دنیا را
جهان را با تو تنها می شود چندی تحمل کرد
الهی بیتو چشمانم نبیند صبح فردا را
جهان زندان دلبازی است، دلتنگی به من میگفت
که ماهیها نمیخواهند حتی تنگ دریا را
برایم سیب و آرامش بخر با لحن ازمیری
که من امروز بیرحمانه "ناظم حکمت"م، سارا!
کسی در چشمهایم زیر لب انجیل میخواند
و رحمت می فرستد مردگان، حتی یهودا را
محمدسعید شاد
دیگر اشعار : محمدسعید شاد
نویسنده : علیرضا بابایی