سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 692 ، بازدید دیروز: 947 ، کل بازدیدها: 13095969


صفحه نخست      

نپرس از دل تنگم چه زود خواهم رفت

بدست علیرضا بابایی در دسته مهدی نژادهاشمی تاریخ : 92/12/6 ساعت : 10:4 صبح

نپرس از دل تنگم چه زود خواهم رفت  به سمت قول و قراری کبود خواهم رفت

 

نپرس از دل تنگم چه زود خواهم رفت

به سمت قول و قراری کبود خواهم رفت


به بوی کهنگی ِ دفتر غزلهایم

که ماه و سال تو را می سرود خواهم رفت


و من به معنی تنها غروب بی پایان

برای دیدن آنچه نبود خواهم رفت


به استجابتت امشب گره نخواهم خورد

به قفلهای شکسته وجود خواهم رفت


به آسمان و شب و آنطرف ستاره ی یخ

به آنچه قلب تو را می ربود خواهم رفت


تو ای تبسم کشمیری ات ملال آور

به کور رنگی چشم حسود خواهم رفت


و لحظه ای که برایم غزل نمی باری

به خشکسالی ِ زاینده رود خواهم رفت


شبیه حلقه ی سیگار خسته ای امشب

دلم گرفته و آخر به دود خواهم رفت

 

مهدی نژادهاشمی


دیگر اشعار : مهدی نژادهاشمی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

فقط خاکسترم را زیررو کرد و گذشت از من

بدست علیرضا بابایی در دسته مهدی نژادهاشمی تاریخ : 92/10/7 ساعت : 11:54 عصر

فقط خاکسترم را زیررو کرد و گذشت از من  مرا در پیش خود بی آبرو کرد و گذشت از من

 

فقط خاکسترم را زیررو کرد و گذشت از من

مرا در پیش خود بی آبرو کرد و گذشت از من

 

شبیه آینه بودم ولیکن چشم در چشمم

بدون هیچ حرفی گفتگو کرد و گذشت از من

 

همین که طالع بدخیم پیشانیم را فهمید

مرا غرق هزاران آرزو کرد و گذشت از من

 

تلنگر می زند بر ماهی اسفند تنگی تنگ

که دریا با دل دیوانه خوکرد و گذشت از من

 

کمر خم کرد ابروهاش تا ویرانی ام را باد

شبیه یک گل پژمرده بو کرد و گذشت از من

 

چه با خود داشت چشمانش که مثل پیچش مرداب

سرم را در گریبانم فرو کرد و گذشت از من

 

خلاف انتظاراتم شبیه سکه ی شانسی

مرا با نیمه ی خود روبرو کرد و گذشت از من

 

جنونم را نمی فهمند این آینه ها حتا

کسی مثل من از من پرسجو کرد و گذشت از من

 

 

مهدی نژادهاشمی


دیگر اشعار : مهدی نژادهاشمی
دیدگاه

نویسنده : علیرضا بابایی

محبوب کردن