سخت بود اما تو رفتی و دو چندان سخت شد
زندگی بعد از تو همچون کندن جان سخت شد
نه نبود آنقدرها هم سخت ، روز رفتنت
تا که باد آمد و مویت شد پریشان، سخت شد
کاش آن لحظه به من اصلا نمی دادی جواب
تا صدایت کردم و گفتی به من "جان..!" ، سخت شد
می شود در زیر باران کندن دل سخت تر
این وداع ما دو چندان زیر باران سخت شد
با حضورت زندگی در پیش چشمم ساده بود
دیدی آخر زندگی بی تو چه آسان سخت شد
هی قسم دادی مرا باید فراموشت کنم
کار من وقتی قسم خوردم به قرآن سخت شد
سهل می پنداشتم من هفت خوان عشق را
بخت بد عشق شما در اولین خوان سخت شد
وحید حیاتلو
با تشکر از سارا بخاطر پیشنهاد این شعر
دیگر اشعار : وحید حیاتلو
نویسنده : علیرضا بابایی