تا مثل من تو هم بشوی مبتلای «تو»
باید که از خودت بنویسم برای تو
من شانه ام پر از گسل است و بلا به دور!
امشب چه گریه خیز شده شانه های تو
من بوسه ی وداع تو را قاب کرده ام
روی لبم که دم بزنم در هوای تو
آثار جرم روی لبم باز مانده است
پیداست ای کُشنده ی من رد پای تو!
تا واژه های عشق و هوس جا به جا شوند
امشب تو باش جای من و من به جای تو
وحید خضاب
دیگر اشعار : وحید خضاب
نویسنده : علیرضا بابایی